sanazsanaz، تا این لحظه: 13 سال و 8 ماه و 4 روز سن داره

خاطرات ساناز

سفر مشهد و جشن تولد ساناز خانم

1391/7/25 13:57
نویسنده : زهره
1,435 بازدید
اشتراک گذاری

ساناز خانم ابرو کمون

 ١١/٧/٩١ روز سه شنبه شب برات تولد گرفتم خیلی خوش گذشت خیلی ناز شده بودی الهی قربونت برم شکل باربی شده بودی  کلی نانای کردی مبین هم اولش خیلی قریبی می کرد و مامانش رو مجبور می کرد برند توی اتاق و گریه هم کرد اما بعدش یه کم بهتر شد کیک تولدت خیلی خوشگل شده بود روش یه باربی ناز بود. برای تولدت ژله رنگین کمان هم درست کرده بودم خیلی خوشگل شده بود. عمو محمد هم کلی باهات رقصید. خلاصه خیلی خوش گذشت.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

عصر چهارشنبه ساعت 4 بعدالظهر (12/7/91 )رفتیم مشهد پا بوس امام رضا به همراه  مامان و خاله ها و آبا و عمو علیرضا .

صبح رفتیم نیشابور یه جای بود که قبر عطار نیشابوری شهر نیشابور فیروزه معروفی هم دارد. بعدش راه افتادیم به سمت مشهد قبل از مشهد یه جای بود به اسم قدمگاه که سرداب داشت که ازش آب می آمد بیرون و درخت های چنار خیلی بزرگی اونجا بود و کاروان سرای داشت که برای زائران در گذشته استفاده می شده و روی یک تخته سنگ جای پای امام رضا نقش بسته بود.ظهر ساعت ١ رسیدیم مشهد ماشین بابا جلوی تعمیراتی های ورودی مشهد خراب شد بابای مجبور شد بمونه ماشین رو درست کنه و ما یه ماشین گرفتیم رفتیم هتل عصر هم رفتیم حرم امام رضا.

فرداش صبح رفتیم باغ وحش ساناز خانم از دیدن حیوانات خیلی خوشحال و هیجان زده شده بود. اونجا خرس، شیر، ببر، پلنگ و... حیوانات مختلفی بودند.

ساناز خانم با بابای سوار یک تاب چراخان هم شد که دوست نداشت ازش بیاد پایین.

سه روز مشهد بودیم اما اصلا دلم نمی خواست از اونجا بیام بعدش موقع برگشت از شمال آمدیم توی راه جنگل های قشنگی بود که همه کوهها را گرفته بود. بسیار منظره زیبای بود. یک شب هم توی ساری موندیم و صبح برگشتیم تهران.

کلمات جدید ساناز خانم

اصن نه: وقتی چیزی را نمی خوای بخوری یا انجام بدی می گی

توپ ball

سیب apple

ماشین car

شکلات : شلوغه

شعر خرگوشه من چه نازه، از یک تا بیست تقریباً بلدی، یه روزی آقای خرگوشه رفت دنبال بچه موشه...، عمو زنجیر باف ...، یه توپ دارم قل قلیه...،آلیسا آلیسا،

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (0)