sanazsanaz، تا این لحظه: 13 سال و 8 ماه و 5 روز سن داره

خاطرات ساناز

دست به دیواری

1390/7/10 14:34
نویسنده : زهره
367 بازدید
اشتراک گذاری

عزیز دلم چند روی که خودش دستش رو به دیوار می گیره بلند می شه آخه عجله داره هر چه زودتر راه بره . بابای دستو می گیره راه می بره قربون اون راه رفتن برم که پاتو می بری بالا و میاری پایین انگار داری رژه می ری انقدر تند تند این کارو انجام می دی بابای کلی باهات خوش می گذرونه همش باهات دالی موشه می کنه تو هم قش قش می خندی.

اگه چیزی رو جای بندازی که نتونی برداری همش یه کاری می کنی که توجه مارو بهش جلب کنی تا بهت بدیم قربون اون ریخت قشنگت برم. چندی روزی که به مهد کودک جدید میری وقتی من و بابای میام دنبالت کلی ذوق می کنی دندوناتو می زاری روی هم فشار می دی

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (0)