دست به دیواری
عزیز دلم چند روی که خودش دستش رو به دیوار می گیره بلند می شه آخه عجله داره هر چه زودتر راه بره . بابای دستو می گیره راه می بره قربون اون راه رفتن برم که پاتو می بری بالا و میاری پایین انگار داری رژه می ری انقدر تند تند این کارو انجام می دی بابای کلی باهات خوش می گذرونه همش باهات دالی موشه می کنه تو هم قش قش می خندی.
اگه چیزی رو جای بندازی که نتونی برداری همش یه کاری می کنی که توجه مارو بهش جلب کنی تا بهت بدیم قربون اون ریخت قشنگت برم. چندی روزی که به مهد کودک جدید میری وقتی من و بابای میام دنبالت کلی ذوق می کنی دندوناتو می زاری روی هم فشار می دی
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی