15 ماهگی ساناز خانم و راه رفتن
ساناز خانم دیروز 15 ماهش تمام شد. خانم کوچولوی مامان دو سه روزه می ره و دیگه فقط چند قدم راه نمی ره.
تازگی ها ناناز خانم بداخلاق شده موقعه لباس پوشیدن همش جیغ می زنه و گریه می کنه. از پوشیدن شلوار که کلاً بیزاره. تازه دعوا هم می کنه وقتی عصبانی می شه چنگ می زنه و خودش اینور و انور میزنه.
پنجشنبه که رفته بودیم خونه خاله فرزانه خیلی شیطونی کردی. خاله همش مجبور بود بغلت کنه آخه همش آویزونش می شدی.خاله هم که خیلی دوستت داره بغلت می کرد. خوشگل خانم انار خیلی دوست داره انار دونه دونه می زاره دهنش و می خوره تازه بعضی وقتا چندتای می خواد بزاره اما نمی تونه. ساناز خانم لیمو شیرین هم خیلی دوست داره و من از وقتی که دیگه می تونستی میوه بخوری بهت می دادم. ساناز خانم دیگه غذاشو خوب می خوره اما موقعه غذا خوردن می خواد هم قاشقو خودش بگیره.
خونه خاله توی راهروشون یه دوچرخه بچه گانه بود موقعی که عموت اومد من و خاله تو رو بردیم توی راهرو گذاشتیم توی دوچرخه تا عمو با آسانسور اومد بالا توی دوچرخه بودی وقتی خواستیم بریم تو خانم دیگه از توی دوچرخه بیرون نمی امد مجبور شدیم دوچرخه کثیف ببریم توی خونه. خاله روی فرش چیزی انداخت دوچرخه اوردیم توی خونه. با دوربین خاله ازت فیلم گرفتیم از توی دوچرخه به هیچ عنوان بیرون نمیامدی و با سرت می گفتی نه
تازه هر چیزی که نخواهی انجام دهی می گی نه نه
خلاصه با هزار ترفند تونستیم از توی دوچرخه بیاریمت بیرون آخه ساعت 12 شب بود.
دیشب هم نمی خواستی بخوابی همش می رفتی زیر پتو و دالی بازی می کردی و همش غلت می زدی.
ساناز خانم قرتی با هر آهنگی دس دسی می کنه و می رقصه.
ساناز خانم امروز توی مهدکودک عکس به مناسبت فصل زمستان می اندازه.