sanazsanaz، تا این لحظه: 13 سال و 8 ماه و 5 روز سن داره

خاطرات ساناز

داستان بینهایت زیبای خلقت زن (( مادر ))

  _ _ _   از هنگامی که خداوند مشغول خلق زن بود، شش روز می گذشت. فرشته ای ظاهر شد و عرض کرد : چرا این همه وقت صرف این یکی می فرمایید؟ خداوند پاسخ داد : دستور کار او را دیده ای ؟ از هنگامی که خداوند مشغول خلق زن بود، شش روز می گذشت. فرشته ای ظاهر شد و عرض کرد : چرا این همه وقت صرف این یکی می فرمایید؟ خداوند پاسخ داد : دستور کار او را دیده ای ؟ او باید کاملا” قابل شستشو باشد، اما پلاستیکی نباشد. باید دویست قطعه متحرک داشته باشد، که همگی قابل جایگزینی باشند. باید بتواند با خوردن قهوه تلخ بدون شکر و غذای شب مانده کار کند. باید دامنی داشته باشد که همزمان دو بچه را در خودش جا دهد و وقتی از جایش بلند شد نا...
20 شهريور 1390

چند روز قبل تولد

  خوشگل مامان داره کم کم یه سالش می شه اصلاً مامان باورش نمی شه که یکسال این قدر به این زودی گذشت اما قشنگترین روزهای زندگیم با عسلم داشتم امیدوارم همیشه سلامت باشی . پنجشنبه من و بابای رفتیم جمهوری برات یه پیراهن قرمز که دامنش توره خریدیم خیلی خوشگله و دنبال چیزهای که به جشن تولد کفش دوزکی بخوره گشتیم یه چیزهای مثل گیر سر و یه عروسک که شکل کفش دوزک پیدا کردیم . قراره دختر عموت سحر هم برات با کاغذ رنگی شکل کفش دوزک درست کنه . ...
19 شهريور 1390

طنز1

چرا در کنکور قبول نمیشویم ؟! چرا ؟ جواب سوال این هست که سال فقط ۳۶۵ روز است !! باور نمیکنید !؟ ۱ – در سال ۵۲ جمعه داریم و میدانید که جمعه ها فقط برای استراحت است به این ترتیب ۳۱۳ روز باقی میماند . ۲ – حداقل ۵۰ روز مربوط به تعطیلات تابستانی است که به دلیل گرمای هوا مطالعه ی دقیق برای یک فرد نرمال مشکل است . بنابراین ۲۶۳ روز دیگر باقی میماند . ۳ – در هر روز ۸ ساعت خواب برای بدن لازم است که جمعا  ۱۲۲ روز میشود . بنابراین ۱۴۱ روز باقی میماند .   ۴ – اما سلامتی جسم و روح روزانه ۱ ساعت تفریح را میطلبد که جمعا در سال ۱۵ روز میشود . پس ۱۲۶ در روز باقی میماند . ۵ – طبیعتا ...
19 شهريور 1390

ماکارونی

عشقم، نفسم الهی مامان قربونت بره شب کلی مامانشو خوشحال کرد آخه نانازم دیشب کلی ماکارونی خورد اونم چه شکلی خیلی بامزه شده بودی سر سفره توی بشقاب برات ماکارونی ریختم دو دستی ماکارونی رو می گذاشتی دهنت و اونو می کشیدی توی دهنت همه جاتو چرب و چیلی کرده بودی. من و بابای از دیدن این صحنه کلی ذوق کردیم ازت درحالی که داشتی ماکارونی می خوردی فیلم گرفتم. عزیز دلم دلستر هم خیلی دوست داره وقتی بهت میدیم دوباره سرتو تکون می دی که می خوای. تازگی ها الو کردن را هم یاد گرفتی گوشی موبایل میزاری روی گوشت دائم اَ اَ می کنی.   ...
15 شهريور 1390

خونه مامانی

هفته گذشته دوم شهریور با خاله فرزانه رفتیم خونه مامانی و شنبه و یکشنبه رو هم مرخصی گرفتم آخه این هفته مهد کودکت به خاطر تعطیلات تابستان تعطیله اولش غریبی می کردی بغل هیچ کس نمی رفتی اما کم کم با بقیه آشنا شدی از دیدن آقا خرسه خیلی خوشحال بودی خاله فرخنده خیلی باهات بازی کرد همش می خواستی بری پیشش دایی حامد برات چند دست لباس خریده بود و دایی وحید برات یه عروسک خرید همش می رفتی توی آشپزخانه به عروسکای روی یخچال با دستت اشاره می کردی خاله هم اونارو بهت می داد مامانی برای اینکه غذا بخوری سفره بزرگ مینداخت بعد غذا می گذاشت جلوت خودت یکم می خوردی اما حاضر نیستی یه قاشق غذا هم از دست کسی بخوری نمی دونم چرا اما خیلی بلا شدی عزیز دلم ق...
12 شهريور 1390

تب کردن نازدونه

ساناز خانم یکی دو روزه شب تب می کنه دیشب با بابای بردیمت بیمارستان مفید اونجا ازت خون گرفتند. آزمایش خونت خدا رو شکر هیچ مشکلی نداشت. دیشب شب بیست و سوم ماه رمضان شب قدر بود. اونجا بچه های مریض زیادی بودند که پدر و مادرشون خیلی نگران سلامتی بچه هاشون بودند. از خدا می خوام توی شب عزیز همه مریض ها رو شفا بده.  و این دعا رو زمزمه می کردم. « أَمَّن یُجِیبُ الْمُضْطَرَّ إِذَا دَعَاهُ وَیَكْشِفُ السُّوءَ » الهی   نه من آنم که ز فیض نگهت چشم بپوشم نه تو آنی که گدا را ننوازی به نگاهی   در اگر باز نگردد ، نروم باز به جایی پشت دیوار نشینم ، چو گدا بر سر...
2 شهريور 1390

11 ماهگی عسل خانم

      عسل خانم امروز ١١ ماه از امدن فرشته خوشبختی می گذره ***یازده ماهگیت مبارک***     یازده شاخه گل رز تقدیم به تو که یازده ماه با تمام کوچکیت دنیای بزرگ من شدی یازده شاخه گل مریم هدیه به توکه یازده ماه مرا از تنهایی درآوردی وبا لبخند های زیبایت معنی عشق را به من فهماندی یازده شاخه گل زنبق نثارتو که یازده ماه چون گلی در باغ دلم نشستی وطراوت وشادابی را برایم ارمغان آوردی یازده شاخه گل نرگس هدیه به تو فرشته کوچکم که یازده ماه  درکنارم خندیدی ولذت مادر بودن را به من چشاندی یازده شاخه گل اقاقیا روی سرکوچکت میریزم که یازده ماه است برکت را به ...
25 مرداد 1390