شیرین کاری های ساناز خانم
سلام ساناز خانم ابرو کمون
دو روز پیش روز دختر بود اما من نتونستم برات چیزی بنویسم ببخشید آخه خیلی سرم شلوغ بود
روزت مبارک عزیز دلم
امروز 18/6/ 92 است و ساناز خانم تا چند روز دیگه سه ساله می شه خانم خوشگله مامان دیگه مغازه می ره خودش می گه اینو می خوام و بازی قائم موشک رو خوب بلد شده می گه من میرم پشت یخچال قائم می شم شما بیاید و منو پیدا کنید. یه کارتون هم داره به اسم سرزمین رویاهای من که در آن دختر بچه کوچلوی هست به اسم لی لی و یک پسر بچه به اسم التی خلاصه روزی بیست بار فقط می خواهد این کارتون ببینه و یک سی دی زبان هم داری که اونو هم خیلی دوست داری اما تا این کارتون اومده دیگه اونو نگاه نمی کنی.
چند روز پیش رفتیم و از سنائی برات لباس خریدیم آخه هفته دیگه عروسی پسر عمه من می خواهیم برویم عروسی یه لباس عروس هم برات خریدیم اما ساناز خانم هنوز عروسی نرفته لباسشو پوشید و کثیف هم کرد انگار دوباره باید برویم و برات لباس عروس بخریم آخه همش می گی می خوام عروس بشم.
دیروز هم با خودکار روتختی رو کلی خط خطی کرده بودی که منو بابایی مجبور شدیم با الکل پاکش کنیم
ساناز خانم ابرو کمون مامان خیلی لاغر شده دیگه مثل قبلاً تپل نیست.
امروز هم به همراه دوستان مهدکودک رفته برنامه عروسکی ورجک رو ببینه
آخه خودش ورجک هست دیگه.