sanazsanaz، تا این لحظه: 13 سال و 8 ماه و 5 روز سن داره

خاطرات ساناز

مسافرت به خونه مامانی و

1392/8/15 11:33
نویسنده : زهره
407 بازدید
اشتراک گذاری

امروز چهار شنبه 15/8/92 است هفته گذشته چهارشنبه رفتیم خونه مامانی ساناز خانم هم با خاله هاش بود. خاله فرخنده پنجشنبه بعدالظهر رفت خونه مادر شوهرش و ساناز کلی شاکی شده بود از دست محسن که چرا خاله شو برده. موقع برگشت دایی وحید هم برای خرید با ما آمد تهران شنبه صبح ساناز رفت مهدکودک موقعی که اومدیم خونه ساناز دنبال دایی وحید میگشت فکر می کرد دایی وحید هنوز خونه ماست

روز یکشنبه عصر که از مهد کودک اومدی مرتب سرفه می کردی من و بابا بردیمت پیش دکتر لسانی برات دارو داد اما شب تا صبح همش سرفه کردی بابا مجبور شد نصف شب بره برات داور بگیره اما نتونست گیر بیاره دوباره ساعت 30/5 صبح رفتیم بیمارستان طالقانی برات آمپول دگزا زدیم روز دوشنبه هم من سر کار نرفتم اما ساناز خانم هیچی نمی خورد شب سه شنبه بابا رفت دارو هر جوری بود گیر آورد تا اینکه از چهارشنبه یکم بهتر شدی خدا رو شکر که ساناز خانم حالش بهتر شد. خدایا همه مریضا رو شفا بده.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (0)